یه زمانی رابطه ام داشت به هم می ریخت چون مدام همدیگه رو با زوجای دیگه مقایسه می کردیم. می گفتیم فلانی چه کارای قشنگ واسه همسرش می کنه ولی ما… بعد کلی دلخور می شدیم. الان فهمیدیم هر رابطه ای مزه خودشو داره 😅
بعضی وقتا بی توجهی به رابطه از همون چیزای کوچیک شروع میشه. مثلا من دیگه براش پیام های بامزه نمی فرستادم یا وقتی می خندید حواسم نبود. اینا باعث شد کم کم حس کنیم از هم دور شدیم.
چیز عجیبی که تو بعضی زوجا دیدم اینه که ترجیح می دن با غریبه ها درد دل کنن تا همسرشون. انگار راحت ترن با یه آشنا بگن اعصابم خورده تا اینکه بخوان با شریک زندگیشون در میون بذارن.
فکر کنم کمبود تفریحات مشترک از چیزاییه که خیلی ها درگیرشن. ماه پیش با همسرم یه کلاس سفالگری رفتیم. نمی دونی چقدر حالمو عوض کرد. انگار دوباره یادمون اومد باهم چقدر می تونیم خوش بگذرونیم 🤗
خیلی از مشکلات با یه شروع کوچیک حل میشن. مثلا ما یه قانون داریم: قبل از خواب حداقل پنج دقیقه بدون موبایل باهم گپ بزنیم. این کار ساده کلی از سردی رابطه کم کرده.
اگه یه چیزی از این سالها یاد گرفتم اینه که زوجایی که مدام به هم میگن “دوستت دارم” کمتر دعوا می کنن. حتی اگه حال خوبی هم نداشته باشن. انگار این کلمه ها مثل یه سپر عمل می کنه.
یادم میاد چند سال پیش توی یک رابطه بودم که انگار همه این علایم خطر رو داشت و من فقط چشمامو میبستم. فکر میکردم با گذشت زمان همه چی درست میشه ولی اشتباه میکردم. یکی از بزرگترین خطاها اینه که فکر کنیم مشکلات خودش حل میشه، در صورتی که بیتوجهی فقط اوضاع رو بدتر میکنه. وقتی رابطه به جایی میرسه که دیگه حوصله حرف زدن هم ندارین، یعنی کار از کار گذشته.
خیلی وقتا آدما فکر میکنن دعوا کردن یعنی رابطه زنده است، در حالی که دعواهای مکرر و بیحاصل فقط رابطه رو تحلیل میبره. من تجربه کردم که چطور جر و بحثهای کوچیک تبدیل به کوهی از کینه شد. وقتی هر بحث تبدیل به جنگ قدرت بشه، دیگه فرقی نمیکنه چه کسی راست میگه، چون هر دو طرف بازندهاید. یه رابطه سالم نیاز به مصالحه داره، نه پیروزی در جر و بحث.
یه چیز دیگه که متوجه شدم اینه که بعضیها فکر میکنن اگر عیبهای طرف مقابل رو بگن، اون تغییر میکنه. واقعیت اینه که انتقاد دائم فقط طرف رو فراری میده. من خودم یه مدت مدام به شریک قدیمیم گیر میدادم که چرا فلان کار رو نمیکنه یا چرا اینطوری هست، ولی آخرش فقط باعث شدم ازم فاصله بگیره. به جای غر زدن، بهتره ببینیم چطور میتونیم خودمون رو تغییر بدیم.
خیلیها فکر میکنن اگر رابطهشون مونده، یعنی حتما درست میشه. ولی گاهی موندن تو یه رابطه ناسالم فقط باعث هدر رفتن وقت میشه. من یه دوستی داشتم که پنج سال تو یه رابطه بیمعنی موند فقط به این امید که یه روز همه چی درست بشه، ولی آخرش فقط خودش رو تخریب کرد. اگه تمام نشانههای خطر رو میبینین و طرف مقابل هم تمایلی به تغییر نداره، شاید وقتشه رهایش کنید.
یه باور غلط دیگه اینه که فکر کنیم عشق کافیه. عشق مهمه، ولی کافی نیست. رابطه مثل یه گیاهه، اگه بهش رسیدگی نکنی، میپوسه. من خودم توی رابطه قبلیام عاشق بودم، ولی چون کار دیگهای براش نمیکردم، کم کم خشک شد و مرد. احترام، اعتماد، صبوری و تلاش روزانه میخواد، نه فقط گفتن “دوستت دارم”. اگه میخواین رابطهتون زنده بمونه، باید هر روز براش زحمت بکشین.
یه روز با همسرم سه ساعت تو ترافیک دعوامون شد سر یه موضوع مسخره، بعدش فهمیدم مشکل از کجاست: وقتی دیگه به حرف هم گوش نمیدیم، هر چیز کوچیک میتونه تبدیل به جنگ بشه.
تو رابطه قبلیم متوجه شدم پنهون کاری مثل یه خوره آروم آروم اعتماد رو میخوره، حتی اگه دروغ کوچیک باشه.
مشکل وقتی شروع میشه که به جای گفتگوی سالم، مدام طرف مقابل رو مقصر دونستیم، خودم این اشتباه رو کردم و کلی رابطه به خاک کشید.
یه دوره اصلا با همسرمو بغل نمیکردم، بعد فهمیدم همین دوری فیزیکی کمکم باعث دوری عاطفی شد، حالا هر روز حداقل یه بار بغل میکنیم حتی اگه دعوا داشته باشیم.
من با شریک قدیمیم مدام میگفتم “اونا” چقد قشنگن، تا اینکه فهمیدم دارم رابطه مون رو با تخیل مقایسه میکنم و این سمه.
یادمه یه مدت هر بحثمون تموم میشد با جمله “بسه میخوام برم”، این طرز حرف زدنمون مثل این بود که دکمه خودتخریبی رابطه رو زدیم.
یه زمانی رابطه ام داشت به هم می ریخت چون مدام همدیگه رو با زوجای دیگه مقایسه می کردیم. می گفتیم فلانی چه کارای قشنگ واسه همسرش می کنه ولی ما… بعد کلی دلخور می شدیم. الان فهمیدیم هر رابطه ای مزه خودشو داره 😅
بعضی وقتا بی توجهی به رابطه از همون چیزای کوچیک شروع میشه. مثلا من دیگه براش پیام های بامزه نمی فرستادم یا وقتی می خندید حواسم نبود. اینا باعث شد کم کم حس کنیم از هم دور شدیم.
چیز عجیبی که تو بعضی زوجا دیدم اینه که ترجیح می دن با غریبه ها درد دل کنن تا همسرشون. انگار راحت ترن با یه آشنا بگن اعصابم خورده تا اینکه بخوان با شریک زندگیشون در میون بذارن.
فکر کنم کمبود تفریحات مشترک از چیزاییه که خیلی ها درگیرشن. ماه پیش با همسرم یه کلاس سفالگری رفتیم. نمی دونی چقدر حالمو عوض کرد. انگار دوباره یادمون اومد باهم چقدر می تونیم خوش بگذرونیم 🤗
خیلی از مشکلات با یه شروع کوچیک حل میشن. مثلا ما یه قانون داریم: قبل از خواب حداقل پنج دقیقه بدون موبایل باهم گپ بزنیم. این کار ساده کلی از سردی رابطه کم کرده.
اگه یه چیزی از این سالها یاد گرفتم اینه که زوجایی که مدام به هم میگن “دوستت دارم” کمتر دعوا می کنن. حتی اگه حال خوبی هم نداشته باشن. انگار این کلمه ها مثل یه سپر عمل می کنه.
یادم میاد چند سال پیش توی یک رابطه بودم که انگار همه این علایم خطر رو داشت و من فقط چشمامو میبستم. فکر میکردم با گذشت زمان همه چی درست میشه ولی اشتباه میکردم. یکی از بزرگترین خطاها اینه که فکر کنیم مشکلات خودش حل میشه، در صورتی که بیتوجهی فقط اوضاع رو بدتر میکنه. وقتی رابطه به جایی میرسه که دیگه حوصله حرف زدن هم ندارین، یعنی کار از کار گذشته.
خیلی وقتا آدما فکر میکنن دعوا کردن یعنی رابطه زنده است، در حالی که دعواهای مکرر و بیحاصل فقط رابطه رو تحلیل میبره. من تجربه کردم که چطور جر و بحثهای کوچیک تبدیل به کوهی از کینه شد. وقتی هر بحث تبدیل به جنگ قدرت بشه، دیگه فرقی نمیکنه چه کسی راست میگه، چون هر دو طرف بازندهاید. یه رابطه سالم نیاز به مصالحه داره، نه پیروزی در جر و بحث.
یه چیز دیگه که متوجه شدم اینه که بعضیها فکر میکنن اگر عیبهای طرف مقابل رو بگن، اون تغییر میکنه. واقعیت اینه که انتقاد دائم فقط طرف رو فراری میده. من خودم یه مدت مدام به شریک قدیمیم گیر میدادم که چرا فلان کار رو نمیکنه یا چرا اینطوری هست، ولی آخرش فقط باعث شدم ازم فاصله بگیره. به جای غر زدن، بهتره ببینیم چطور میتونیم خودمون رو تغییر بدیم.
خیلیها فکر میکنن اگر رابطهشون مونده، یعنی حتما درست میشه. ولی گاهی موندن تو یه رابطه ناسالم فقط باعث هدر رفتن وقت میشه. من یه دوستی داشتم که پنج سال تو یه رابطه بیمعنی موند فقط به این امید که یه روز همه چی درست بشه، ولی آخرش فقط خودش رو تخریب کرد. اگه تمام نشانههای خطر رو میبینین و طرف مقابل هم تمایلی به تغییر نداره، شاید وقتشه رهایش کنید.
یه باور غلط دیگه اینه که فکر کنیم عشق کافیه. عشق مهمه، ولی کافی نیست. رابطه مثل یه گیاهه، اگه بهش رسیدگی نکنی، میپوسه. من خودم توی رابطه قبلیام عاشق بودم، ولی چون کار دیگهای براش نمیکردم، کم کم خشک شد و مرد. احترام، اعتماد، صبوری و تلاش روزانه میخواد، نه فقط گفتن “دوستت دارم”. اگه میخواین رابطهتون زنده بمونه، باید هر روز براش زحمت بکشین.
یه روز با همسرم سه ساعت تو ترافیک دعوامون شد سر یه موضوع مسخره، بعدش فهمیدم مشکل از کجاست: وقتی دیگه به حرف هم گوش نمیدیم، هر چیز کوچیک میتونه تبدیل به جنگ بشه.
تو رابطه قبلیم متوجه شدم پنهون کاری مثل یه خوره آروم آروم اعتماد رو میخوره، حتی اگه دروغ کوچیک باشه.
مشکل وقتی شروع میشه که به جای گفتگوی سالم، مدام طرف مقابل رو مقصر دونستیم، خودم این اشتباه رو کردم و کلی رابطه به خاک کشید.
یه دوره اصلا با همسرمو بغل نمیکردم، بعد فهمیدم همین دوری فیزیکی کمکم باعث دوری عاطفی شد، حالا هر روز حداقل یه بار بغل میکنیم حتی اگه دعوا داشته باشیم.
من با شریک قدیمیم مدام میگفتم “اونا” چقد قشنگن، تا اینکه فهمیدم دارم رابطه مون رو با تخیل مقایسه میکنم و این سمه.
یادمه یه مدت هر بحثمون تموم میشد با جمله “بسه میخوام برم”، این طرز حرف زدنمون مثل این بود که دکمه خودتخریبی رابطه رو زدیم.