چرا در روابط عاشقانه بعضی افراد بیشتر به خود توجه میکنند؟ 17 نکته
در این پست وبلاگ، به بررسی 17 نکته کلیدی میپردازیم که میتوانند دلایل این خودمحوری در روابط عاشقانه را توضیح دهند:
- 💥
کمبود اعتماد به نفس:
فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، ممکن است برای جبران این حس، به دنبال جلب توجه و تایید مداوم باشد. - 💥
خودشیفتگی:
افراد خودشیفته اغلب نیازهای خود را برتر از نیازهای دیگران میدانند و انتظار دارند که همیشه مورد توجه و تحسین قرار گیرند. - 💥
ترس از صمیمیت:
برخی افراد از صمیمیت و وابستگی عاطفی میترسند و خودمحوری میتواند راهی برای ایجاد فاصله و محافظت از خود باشد. - 💥
تجربیات آسیبزای گذشته:
تجربیات تلخ در روابط قبلی میتواند باعث شود فرد برای محافظت از خود، دیواری دور خود بکشد و فقط به نیازهای خود توجه کند. - 💥
سبک دلبستگی ناایمن:
افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، ممکن است در برقراری ارتباط صمیمانه و درک نیازهای دیگران مشکل داشته باشند. - 💥
عدم همدلی:
فقدان توانایی همدلی و درک احساسات دیگران میتواند باعث شود فرد فقط به دیدگاه و نیازهای خود توجه کند.
- 💥
نیاز به کنترل:
برخی افراد برای احساس امنیت، نیاز به کنترل همه چیز دارند و این میتواند در رابطه به صورت خودمحوری ظاهر شود. - 💥
مشکلات ارتباطی:
ناتوانی در برقراری ارتباط موثر و بیان نیازها و خواستهها به طور صحیح، میتواند منجر به سوء تفاهم و خودمحوری شود. - 💥
فشار و استرس:
فشار و استرس زیاد در زندگی میتواند باعث شود فرد تمرکز خود را از دست بدهد و فقط به فکر رفع نیازهای فوری خود باشد. - 💥
عدم آموزش مهارتهای رابطه:
بسیاری از افراد مهارتهای لازم برای داشتن یک رابطه سالم و موفق را آموزش ندیدهاند. - 💥
تفاوتهای فردی:
شخصیت و ویژگیهای فردی هر شخص میتواند بر نحوه رفتار او در رابطه تاثیر بگذارد. - 💥
تاثیرات فرهنگی و اجتماعی:
فرهنگی که ارزش زیادی برای فردگرایی قائل است، ممکن است ناخواسته رفتارهای خودمحورانه را تقویت کند. - 💥
عدم تعادل در رابطه:
اگر یک طرف در رابطه بیش از حد فداکاری کند، طرف دیگر ممکن است احساس کند که نیازی به توجه به نیازهای او نیست. - 💥
نادیده گرفته شدن نیازها در کودکی:
فردی که در کودکی نیازهایش نادیده گرفته شده، ممکن است در بزرگسالی برای جبران آن، به خودمحوری روی بیاورد. - 💥
اهمیت ندادن به بازخوردها:
عدم توجه به انتقادات و بازخوردهای طرف مقابل در مورد رفتارهای خود. - 💥
احساس استحقاق:
باور به اینکه فرد مستحق برخورد ویژه و دریافت توجه بیشتر است. - 💥
فقدان مسئولیتپذیری:
عدم پذیرش مسئولیت در قبال نقش خود در مشکلات رابطه.
چرا بعضیها در روابط عاشقانه بیشتر به خود توجه میکنند؟ 17 نکته
1. خودشیفتگی: ریشهای در اعماق روان
خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی است که در آن فرد احساس بزرگمنشی اغراقآمیزی دارد، به تمجید و تحسین مداوم نیاز دارد و همدلی کمی با دیگران دارد.در روابط عاشقانه، این افراد اغلب شریک عاطفی خود را به عنوان ابزاری برای ارضای نیازهای خود میبینند.
آنها ممکن است تلاش برای درک دیدگاههای شریک خود نکنند و تمایلی به پذیرش مسئولیت اشتباهات خود نداشته باشند.همهچیز در مورد آنها و نیازهایشان است.خودشیفتگی طیف دارد، از ویژگیهای خودشیفتگی خفیف تا اختلال شخصیتی خودشیفته.هرچه میزان خودشیفتگی بیشتر باشد، تاثیرات منفی آن بر رابطه بیشتر خواهد بود.
در چنین روابطی، شریک عاطفی اغلب احساس نادیده گرفته شدن، کمارزش بودن و تنهایی میکند.
درمان خودشیفتگی پیچیده و زمانبر است و اغلب نیازمند کمک حرفهای است.اگر در رابطهای با فردی هستید که نشانههای خودشیفتگی دارد، مراقبت از خود و تعیین مرزهای سالم بسیار مهم است.مشاوره با یک درمانگر میتواند به شما در درک بهتر این پویایی و تصمیمگیری آگاهانه در مورد آینده رابطه کمک کند.
2. ترس از صمیمیت: سدی در برابر نزدیکی
ترس از صمیمیت به معنای اجتناب از نزدیکی عاطفی و آسیبپذیری در روابط است.این ترس میتواند ناشی از تجربیات ناخوشایند گذشته، مانند طرد شدن، خیانت یا سوء استفاده باشد.افرادی که از صمیمیت میترسند، ممکن است برای محافظت از خود در برابر آسیب، رفتارهای خودخواهانه از خود نشان دهند.آنها ممکن است از درگیر شدن عمیق با احساسات شریک خود اجتناب کنند و بیشتر بر نیازهای خود تمرکز کنند.این ترس میتواند به صورت ناخودآگاه عمل کند و فرد ممکن است حتی متوجه نباشد که رفتارهایش ناشی از این ترس است.ترس از صمیمیت میتواند باعث ایجاد الگوهای مخرب در روابط شود، مانند اجتناب از تعهد، ایجاد درگیریهای بیمورد و قطع ارتباط عاطفی.
غلبه بر ترس از صمیمیت نیازمند خودآگاهی، پذیرش و کمک حرفهای است.درمان میتواند به افراد کمک کند تا ریشههای این ترس را شناسایی کرده و راههای سالمتری برای برقراری ارتباط با دیگران را بیاموزند.شناخت این ترس و تلاش برای غلبه بر آن، میتواند به ایجاد روابط عمیقتر و رضایتبخشتر منجر شود.درک متقابل و همدلی بین شرکا میتواند به کاهش این ترس و ایجاد فضایی امن برای آسیبپذیری کمک کند.
3. عزت نفس پایین: در جستجوی تایید بیرونی
عزت نفس پایین میتواند باعث شود افراد به دنبال تایید و تحسین بیرونی باشند تا احساس ارزشمندی کنند.در روابط عاشقانه، این میتواند به تمرکز بیش از حد بر نیازهای خود و نادیده گرفتن نیازهای شریک عاطفی منجر شود.افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید شریک خود باشند و برای جلب توجه و محبت او رقابت کنند.این رفتار میتواند برای شریک عاطفی خستهکننده و طاقتفرسا باشد.آنها ممکن است احساس کنند که باید نیازهای خود را فدا کنند تا شریک خود را راضی نگه دارند و از طرد شدن جلوگیری کنند.
این افراد اغلب به انتقاد حساس هستند و ممکن است در برابر بازخورد سازنده مقاومت کنند.
افزایش عزت نفس از طریق خودآگاهی، خودپذیری و کمک حرفهای میتواند به ایجاد روابط سالمتر و متوازنتر کمک کند.یادگیری دوست داشتن و پذیرش خود بدون نیاز به تایید دیگران، کلید رهایی از این الگوهای مخرب است.تلاش برای بهبود عزت نفس نه تنها به نفع خود فرد است، بلکه به بهبود کیفیت روابط او نیز کمک میکند.
4. ناتوانی در همدلی: فقدان درک عاطفی
همدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است.افرادی که فاقد همدلی هستند، ممکن است در درک نیازها و احساسات شریک عاطفی خود مشکل داشته باشند و به همین دلیل بیشتر به خود توجه کنند.آنها ممکن است نتوانند خود را جای شریک خود بگذارند و دیدگاه او را درک کنند.این میتواند منجر به سوء تفاهمها، درگیریها و احساس تنهایی در رابطه شود.ناتوانی در همدلی میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله تجربیات دوران کودکی، آسیبهای روانی و اختلالات شخصیتی.همدلی یک مهارت است که میتوان آن را آموخت و تقویت کرد.
تمرین آگاهانه گوش دادن فعال، پرسیدن سوالات باز و تلاش برای درک دیدگاههای مختلف میتواند به افزایش همدلی کمک کند.
شرکت در دورههای آموزشی یا مشاوره با یک درمانگر نیز میتواند به بهبود مهارتهای همدلی کمک کند.رابطهای که در آن همدلی وجود دارد، معمولا رابطهای قویتر، صمیمیتر و رضایتبخشتر است.تلاش برای همدلی با شریک عاطفی، نشاندهنده احترام، توجه و علاقه واقعی به او است.
5. تجربیات آسیبزا گذشته: زخمهایی التیام نیافته
تجربیات آسیبزا گذشته، مانند سوء استفاده عاطفی، فیزیکی یا جنسی، میتواند تاثیرات عمیقی بر روابط آینده داشته باشد.افراد آسیبدیده ممکن است برای محافظت از خود، رفتارهای خودخواهانه از خود نشان دهند.
آنها ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و برای جلوگیری از آسیب دیدن مجدد، از ایجاد روابط صمیمی اجتناب کنند.این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه الگوهای مخرب را در روابط خود تکرار کنند، مثلا جذب افرادی شوند که مشابه افرادی هستند که به آنها آسیب رساندهاند.التیام یافتن از آسیبهای گذشته نیازمند زمان، صبر و حمایت است.درمان میتواند به افراد کمک کند تا احساسات خود را پردازش کنند، الگوهای مخرب را شناسایی کنند و راههای سالمتری برای برقراری ارتباط با دیگران را بیاموزند.
مراقبت از خود، تعیین مرزهای سالم و ایجاد شبکهای از حمایت اجتماعی میتواند در این فرآیند بسیار مفید باشد.
بهبودی از آسیبهای گذشته یک سفر طولانی و پیچیده است، اما با تلاش و پشتکار، میتوان به سلامت عاطفی و روابط رضایتبخش دست یافت.درک این موضوع که آسیبهای گذشته میتوانند بر روابط حال تاثیر بگذارند، گام مهمی در جهت بهبودی است.
6. ناامنی در رابطه: نیاز به کنترل
ناامنی در رابطه میتواند باعث شود افراد برای کنترل شرایط و کاهش اضطراب خود، رفتارهای خودخواهانه از خود نشان دهند.آنها ممکن است سعی کنند شریک خود را کنترل کنند، به او حسادت کنند یا به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان باشند.این رفتارها میتواند برای شریک عاطفی خفهکننده و آزاردهنده باشد و به مرور زمان باعث از بین رفتن صمیمیت و اعتماد در رابطه شود.ناامنی میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله تجربیات ناخوشایند گذشته، عزت نفس پایین و ترس از رها شدن.برای کاهش ناامنی در رابطه، لازم است که فرد ریشههای این ناامنی را شناسایی کند و برای رفع آنها تلاش کند.
تقویت عزت نفس، یادگیری مهارتهای ارتباطی سالم و تمرکز بر خودآگاهی میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.در ضمن، ایجاد یک رابطه امن و صمیمی که بر پایه اعتماد، احترام و همدلی بنا شده باشد، میتواند به کاهش ناامنی کمک کند.گفتگو با صداقت و باز با شریک عاطفی در مورد احساسات و نیازها میتواند به بهبود رابطه و کاهش ناامنی کمک کند.یادگیری اعتماد به شریک عاطفی و رها کردن نیاز به کنترل، میتواند به ایجاد یک رابطه سالمتر و رضایتبخشتر منجر شود.
7. انتظارات غیرواقعی: رویاهای دستنیافتنی
داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه و شریک عاطفی میتواند باعث شود افراد بیشتر به خود توجه کنند و نیازهای خود را بر نیازهای شریک خود مقدم بدانند.آنها ممکن است انتظار داشته باشند که شریکشان تمام نیازهای آنها را برآورده کند و همیشه در دسترس باشد.این انتظارات غیرواقعی میتواند منجر به ناامیدی، سرخوردگی و درگیری در رابطه شود.برای داشتن یک رابطه سالم و رضایتبخش، لازم است که انتظارات خود را واقعبینانه تنظیم کنید و بپذیرید که هیچکس کامل نیست و نمیتواند تمام نیازهای شما را برآورده کند.به جای تمرکز بر آنچه که شریکتان نمیتواند به شما بدهد، بر آنچه که او به شما میدهد تمرکز کنید و قدردان آن باشید.
یاد بگیرید که نیازهای خود را به طور مستقل برآورده کنید و به شریکتان اجازه دهید که خودش باشد.
گفتگو با صداقت و باز با شریک عاطفی در مورد انتظارات و نیازها میتواند به جلوگیری از سوء تفاهمها و درگیریها کمک کند.پذیرش این موضوع که رابطه یک کار تیمی است و هر دو طرف باید برای موفقیت آن تلاش کنند، میتواند به ایجاد یک رابطه سالمتر و رضایتبخشتر منجر شود.
8. کمبود مهارتهای ارتباطی: سوء تفاهمهای پیدرپی
کمبود مهارتهای ارتباطی میتواند باعث شود افراد در بیان نیازها و احساسات خود با مشکل مواجه شوند و به همین دلیل بیشتر به خود توجه کنند.آنها ممکن است به جای بیان مستقیم نیازهای خود، از روشهای غیرمستقیم و نامناسب استفاده کنند که منجر به سوء تفاهمها و درگیریها میشود.برای بهبود مهارتهای ارتباطی، لازم است که یاد بگیرید چگونه به طور واضح و با صداقت احساسات و نیازهای خود را بیان کنید، چگونه به صحبتهای شریکتان گوش دهید و چگونه با او همدلی کنید.در ضمن، یادگیری مدیریت درگیریها و حل مشکلات به شیوهای سازنده میتواند به بهبود رابطه کمک کند.
شرکت در دورههای آموزشی مهارتهای ارتباطی یا مشاوره با یک متخصص میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
یادگیری اینکه چگونه به طور موثر با شریکتان ارتباط برقرار کنید، میتواند به جلوگیری از سوء تفاهمها و درگیریها کمک کند.تلاش برای بهبود مهارتهای ارتباطی نشاندهنده تمایل شما برای ایجاد یک رابطه سالم و موفق است.
9. الگوهای خانوادگی: تکرار تاریخ
الگوهای خانوادگی میتوانند تاثیر عمیقی بر روابط عاشقانه داشته باشند.اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که در آن یکی از والدین به طور مداوم به خود توجه میکرده و نیازهای دیگران را نادیده میگرفته است، ممکن است به طور ناخودآگاه این الگو را در روابط خود تکرار کنید.برای رهایی از این الگوهای مخرب، لازم است که ابتدا آنها را شناسایی کنید و سپس برای تغییر آنها تلاش کنید.این میتواند شامل مشاوره با یک درمانگر، خودآگاهی و تلاش برای تغییر رفتارهای خود باشد.در ضمن، یادگیری الگوهای ارتباطی سالم و ایجاد مرزهای سالم میتواند به شکستن این الگوها کمک کند.
آگاهی از تاثیر الگوهای خانوادگی بر روابط عاشقانه، گام مهمی در جهت ایجاد روابط سالمتر و رضایتبخشتر است.
با تلاش برای تغییر این الگوها، میتوانید از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کنید و یک رابطه سالمتر و شادتر بسازید.
بهبود رابطه با خانواده خود و حل مسائل حل نشده نیز میتواند به شکستن الگوهای مخرب کمک کند.تلاش برای ایجاد یک رابطه سالم با شریک عاطفی، به معنای تلاش برای شکستن الگوهای مخرب خانوادگی است.
10. ترس از دست دادن هویت فردی: مرزهای مبهم
بعضی افراد در روابط عاشقانه از این میترسند که هویت فردی خود را از دست بدهند و به همین دلیل بیشتر به خود توجه میکنند.آنها ممکن است از صمیمیت و نزدیکی عاطفی اجتناب کنند و سعی کنند فاصله خود را با شریکشان حفظ کنند.این ترس میتواند ناشی از تجربیات ناخوشایند گذشته، عزت نفس پایین و ترس از وابستگی باشد.برای غلبه بر این ترس، لازم است که فرد هویت فردی خود را تقویت کند و یاد بگیرد چگونه در یک رابطه صمیمی و نزدیک، خود را حفظ کند.این میتواند شامل داشتن علایق و سرگرمیهای مستقل، حفظ ارتباط با دوستان و خانواده و تعیین مرزهای سالم باشد.
در ضمن، یادگیری اعتماد به شریک عاطفی و پذیرش این موضوع که یک رابطه سالم، به معنای از دست دادن هویت فردی نیست، میتواند به کاهش این ترس کمک کند.
یادگیری ایجاد تعادل بین نیازهای فردی و نیازهای رابطه، کلید موفقیت در یک رابطه سالم است.
11. عدم تعادل قدرت: بازیهای روانی
وقتی در یک رابطه عاشقانه تعادل قدرت وجود نداشته باشد، فردی که قدرت بیشتری دارد ممکن است بیشتر به خود توجه کند و نیازهای شریک خود را نادیده بگیرد.این عدم تعادل میتواند منجر به بازیهای روانی، سوء استفاده عاطفی و احساس نارضایتی در رابطه شود.برای ایجاد تعادل قدرت در رابطه، لازم است که هر دو طرف به یکدیگر احترام بگذارند، به نیازهای یکدیگر توجه کنند و در تصمیمگیریها به طور مشترک شرکت کنند.در ضمن، یادگیری مهارتهای ارتباطی سالم و تعیین مرزهای سالم میتواند به ایجاد تعادل قدرت کمک کند.اگر در رابطهای هستید که در آن عدم تعادل قدرت وجود دارد، باید برای حل این مشکل تلاش کنید یا در صورت لزوم از رابطه خارج شوید.
یک رابطه سالم بر پایه احترام متقابل، برابری و تعادل بنا شده است.
تلاش برای ایجاد تعادل قدرت در رابطه، به معنای تلاش برای ایجاد یک رابطه سالمتر و عادلانهتر است.
12. مسائل حل نشده در دوران کودکی: بازگشت به گذشته
مسائل حل نشده در دوران کودکی، مانند فقدان محبت، سوء استفاده یا بیتوجهی، میتواند تاثیرات عمیقی بر روابط عاشقانه داشته باشد.افرادی که در دوران کودکی تجربیات ناخوشایندی داشتهاند، ممکن است در روابط خود الگوهای مخرب را تکرار کنند و بیشتر به خود توجه کنند.برای حل این مسائل، لازم است که فرد به گذشته خود نگاهی بیندازد، احساسات خود را پردازش کند و راههای سالمتری برای برقراری ارتباط با دیگران را بیاموزد.این میتواند شامل مشاوره با یک درمانگر، خودآگاهی و تلاش برای تغییر رفتارهای خود باشد.در ضمن، یادگیری پذیرش خود و بخشش دیگران میتواند به بهبودی از زخمهای گذشته کمک کند.
بهبودی از زخمهای گذشته یک فرآیند طولانی و پیچیده است، اما با تلاش و پشتکار، میتوان به سلامت عاطفی دست یافت.
آگاهی از تاثیر دوران کودکی بر روابط عاشقانه، گام مهمی در جهت بهبودی است.تلاش برای ایجاد یک رابطه سالم با شریک عاطفی، به معنای تلاش برای التیام زخمهای گذشته است.
13. اعتیاد به کار یا سایر وابستگیها: فرار از واقعیت
اعتیاد به کار یا سایر وابستگیها، مانند مواد مخدر، الکل یا بازیهای کامپیوتری، میتواند باعث شود افراد از روابط عاشقانه خود غافل شوند و بیشتر به خود توجه کنند.این وابستگیها میتوانند به عنوان راهی برای فرار از واقعیت و مقابله با احساسات ناخوشایند مورد استفاده قرار گیرند.برای غلبه بر این وابستگیها، لازم است که فرد ریشههای این مشکل را شناسایی کند و برای حل آنها تلاش کند.این میتواند شامل مشاوره با یک متخصص، شرکت در گروههای حمایتی و تغییر سبک زندگی باشد.در ضمن، یادگیری مهارتهای مقابلهای سالم و ایجاد یک شبکه حمایتی میتواند به ترک اعتیاد کمک کند.
ترک اعتیاد یک فرآیند چالش برانگیز است، اما با تلاش و پشتکار، میتوان به بهبودی دست یافت و روابط سالمتری ایجاد کرد.
پذیرش این موضوع که مشکل اعتیاد دارید، گام مهمی در جهت بهبودی است.دریافت حمایت از خانواده و دوستان میتواند در این فرآیند بسیار مفید باشد.
14. سبک دلبستگی ناایمن: الگوهای ارتباطی مشکلساز
سبک دلبستگی ناایمن میتواند باعث شود افراد در روابط عاشقانه رفتارهای خودخواهانه از خود نشان دهند.سبک دلبستگی به الگوهای ارتباطی که در دوران کودکی شکل میگیرند، اشاره دارد و میتواند تاثیر عمیقی بر روابط آینده داشته باشد.افرادی که سبک دلبستگی مضطرب دارند، ممکن است به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان باشند و از طرد شدن بترسند.افرادی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند، ممکن است از صمیمیت و نزدیکی عاطفی اجتناب کنند و سعی کنند فاصله خود را با شریکشان حفظ کنند.برای تغییر سبک دلبستگی، لازم است که فرد به گذشته خود نگاهی بیندازد، الگوهای ارتباطی خود را شناسایی کند و برای تغییر آنها تلاش کند.
این میتواند شامل مشاوره با یک درمانگر، خودآگاهی و تمرین رفتارهای جدید باشد.
در ضمن، یادگیری برقراری ارتباط سالم و ایجاد مرزهای سالم میتواند به ایجاد روابط ایمنتر و رضایتبخشتر کمک کند.تغییر سبک دلبستگی یک فرآیند زمانبر و چالشبرانگیز است، اما با تلاش و پشتکار، میتوان به ایجاد روابط سالمتر دست یافت.آگاهی از سبک دلبستگی خود، گام مهمی در جهت ایجاد روابط سالمتر است.
15. نداشتن مرزهای سالم: اجازه سوء استفاده
نداشتن مرزهای سالم در روابط عاشقانه میتواند باعث شود افراد مورد سوء استفاده قرار گیرند و نیازهایشان نادیده گرفته شود. مرزها خطوطی هستند که تعیین میکنند چه رفتارهایی قابل قبول و چه رفتارهایی غیرقابل قبول هستند. برای تعیین مرزهای سالم، لازم است که فرد به نیازهای خود آگاه باشد، ارزش خود را بداند و از حقوق خود دفاع کند. این میتواند شامل بیان قاطعانه نیازها و خواستهها، رد درخواستهای نامناسب و ترک روابط سوء استفادهآمیز باشد. در ضمن، یادگیری نه گفتن و ایستادن برای خود میتواند به تقویت مرزها کمک کند. یادگیری تعیین و حفظ مرزها، یک مهارت ضروری برای داشتن روابط سالم است. با داشتن مرزهای سالم، میتوانید به دیگران نشان دهید که چگونه با شما رفتار کنند.
16. رقابت در رابطه: جنگ قدرت پنهان
رقابت در رابطه عاشقانه میتواند باعث شود افراد بیشتر به خود توجه کنند و سعی کنند از شریک خود پیشی بگیرند. این رقابت میتواند پنهان یا آشکار باشد و میتواند در زمینههای مختلفی مانند شغل، تحصیلات، ظاهر و موفقیتهای اجتماعی رخ دهد. برای کاهش رقابت در رابطه، لازم است که هر دو طرف به یکدیگر احترام بگذارند، به موفقیتهای یکدیگر افتخار کنند و به جای رقابت، با هم همکاری کنند. در ضمن، یادگیری برقراری ارتباط سالم و حل مشکلات به شیوهای سازنده میتواند به کاهش رقابت کمک کند. یک رابطه سالم بر پایه همکاری، حمایت و احترام متقابل بنا شده است. تلاش برای کاهش رقابت در رابطه، به معنای تلاش برای ایجاد یک رابطه سالمتر و صمیمیتر است.
17. عدم پذیرش مسئولیت: سرزنش دیگران
عدم پذیرش مسئولیت اشتباهات و سرزنش دیگران، میتواند باعث شود افراد بیشتر به خود توجه کنند و از پذیرش نقش خود در مشکلات رابطه اجتناب کنند. این رفتار میتواند منجر به درگیریها، سوء تفاهمها و احساس نارضایتی در رابطه شود. برای بهبود این وضعیت، لازم است که فرد مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرد، از شریک خود عذرخواهی کند و برای جبران خسارت تلاش کند. در ضمن، یادگیری دیدن دیدگاه دیگران و درک نقش خود در مشکلات رابطه میتواند به بهبود رابطه کمک کند. پذیرش مسئولیت، نشاندهنده بلوغ عاطفی و تمایل به بهبود رابطه است. یادگیری عذرخواهی با صداقت، یک مهارت ضروری برای داشتن روابط سالم است. با پذیرش مسئولیت، میتوانید به دیگران نشان دهید که قابل اعتماد و مسئولیتپذیر هستید.






در روابطی که یکی از طرفین بیش از حد خودمحور است، گاهی یک پدیده جالب رخ می دهد. این فرد ممکن است اصلا متوجه نباشد که رفتارش چه تاثیری روی رابطه می گذارد، انگار در یک حباب زندگی می کند. من دیده ام که چنین افرادی وقتی با بازخورد مواجه می شوند، اغلب بسیار متعجب می شوند چون فکر می کنند همه چیز را درست انجام می دهند.
بعضی از این افراد واقعا تصور می کنند که در حال فداکاری هستند در حالی که تمام تصمیمات را خودشان می گیرند. در یک رابطه که مشاوره می دادم، مردی تصور می کرد همسرش را دوست دارد چون همیشه محل زندگی و برنامه های تفریحی را او انتخاب می کرد. اما در واقع این انتخاب ها بر اساس علایق خودش بود و همسرش سال ها سکوت کرده بود.
جالب اینجاست که خودمحوری گاهی مثل یک عادت ناخودآگاه عمل می کند. فرد ممکن است در محیط کار یا با دوستانش بسیار جامعه پسند باشد، اما در روابط عاشقانه به شکل دیگری رفتار کند. شاید چون رابطه عاطفی حس امنیت بیشتری دارد و فرد اجازه می دهد نقاب هایش را پایین بیاورد بدون اینکه متوجه شود.
در مواردی که طرفین هر دو خودمحور باشند، رابطه به یک میدان جنگ تبدیل می شود. من زوجی را دیده ام که مدام در حال رقابت بودند تا ببینند کی بیشتر حرف می زند، کی بیشتر صحبت ها را به سمت خودش می کشد و کی در تصمیم گیری ها برنده می شود. این روابط معمولا عمر کوتاهی دارند مگر اینکه یکی از طرفین تسلیم شود و این خودش مشکل دیگری ایجاد می کند.
گاهی وقت ها فکر می کنم خودمحوری در رابطه مثل این می مونه که یه نفر توی یه قایق تنها پارو بزنه و انتظار داشته باشه قایق حرکت کنه.
خیلی وقت ها آدم فکر می کنه طرف مقابلش خودخواهه ولی خودم یکی دوسال پیش توی یه رابطه بودم که بعدها فهمیدم مشکل از من بود. مدام فکر می کردم طرف باید حواسش به من باشه اما خودم به نیازهایش توجه نمی کردم. یه روز که یه دعوای بزرگ کردیم تازه متوجه شدم چقدر خودم رو تو رابطه محور قرار داده بودم.
یه چیز دیگه هم که فهمیدم این بود که بعضی وقتا آدما خودشیفته نیستن، فقط ترسیدن. قبلا فکر می کردم هرکی به خودش اهمیت بده خودشیفته است ولی الان می دونم گاهی آدما چون تو رابطه های قبلی آسیب دیدن اینجوری می شن. یاد گرفتم به جای قضاوت سریع، بپرسم “دوست داری درموردش حرف بزنی؟”
یه نکته جالب هم اینه که خیلی از این رفتارها ناخودآگاهه. مثلا همیشه فکر می کردم آدم بخشنده ای هستم تا اینکه یه روز دیدم وقتی شریکم خوشحالی می کنه ناخودآگاه حالم بد می شه! انگار دوست داشتم فقط من مرکز توجه باشم.
حالا که دارم روی این چیزها کار می کنم، فهمیدم رابطه یعنی دوتا آدم که همزمان همدیگه رو می بینن نه این که فقط یه نفر دیده شه.