وقتی فیلم جدایی نادر از سیمین رو دیدم، حس کردم دارم به یک خانواده واقعی نگاه می کنم. انگار دوربین رو برداشته بودن توی خونه همسایه. همین حس رو توی فیلم فروشنده هم داشتم که چطور یک اتفاق ساده می تونه کلی آدم رو به هم بریزه. از اون موقع به بعد فیلمای ایرانی رو با یه جور دیگه نگاه می کنم. به نظرم این دو تا فیلم یه جور درس زندگی هم هستن که توی قالب داستان بیان شدن. توی این چند سال خیلی فیلم عاشقانه دیدم ولی کم بودن فیلمایی که بتونن همزمان اینقدر طبیعی و عمیق باشن.
وقتی فیلم جدایی نادر از سیمین رو دیدم، حس کردم دارم به یک خانواده واقعی نگاه می کنم. انگار دوربین رو برداشته بودن توی خونه همسایه. همین حس رو توی فیلم فروشنده هم داشتم که چطور یک اتفاق ساده می تونه کلی آدم رو به هم بریزه. از اون موقع به بعد فیلمای ایرانی رو با یه جور دیگه نگاه می کنم. به نظرم این دو تا فیلم یه جور درس زندگی هم هستن که توی قالب داستان بیان شدن. توی این چند سال خیلی فیلم عاشقانه دیدم ولی کم بودن فیلمایی که بتونن همزمان اینقدر طبیعی و عمیق باشن.